کد مطلب:134101 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

حسین در سرزمین موعود
حسین بن علی (ع) از هنگام حركت از مدینه تا كنون با سیاستی مشخص، بسوی مقصدی معین پیش رفت و در طول راه بارها از هدف انسانی خویش و قیام خونینی كه در پیش دارد سخن گفت و پایان كار خویش را در حكومت استبدادی یزید آشكارا بیان داشت.

اكنون كاروان حسین (ع) پس از طی این همه راه به ارض موعود می رسد، و در آن سرزمین انقلاب و خون قدم می نهد و دستور توقف می دهد و فرمود:

«قفوا و لا ترحلوا منها فهیهنا واللَّه مناخ ركابنا، هیهنا واللَّه سفك دمائنا، هیهنا واللَّه هتك حریمنا، هیهنا واللَّه قتل رجالنا، هیهنا واللَّه ذبح أطفالنا، هیهنا واللَّه نزار قبورنا و بهذه التربة و عدنی جدی رسول اللَّه و لا خلف لقوله [1] .


یعنی در اینجا فرود آئید و دیگر كوچ مكنید. اینجا خوابگاه شتران ماست. اینجاست كه خونهای ما ریخته شود، اینجاست كه خاندان ما را به اسارت می گیرند،اینجاست كه مردان ما را می كشند، و بچه های ما را ذبح میكنند و اینجاست كه قبور ما زیارتگاه می گردد و این همان خاك است كه جدم پیغمبر به من خبر داده و خبر آن حضرت دروغ نخواهد بود»

با این ترتیب حسین (ع) هنگام ورود به كربلا جنایتهائی كه حكومت بیداد و ستم نسبت به آن بزرگوار و یاران آزاده اش انجام خواهد داد صریحاً یادآور می گردد و بدین وسیله آنان را برای استقبال از آن حوادث تلخ آماده می سازد و از آنسوی هنگامی كه فرزند زیاد از نزول آن بزرگوار به سرزمین كربلا اطلاع یافت نامه ای به آن حضرت نوشت و زاده ی علی را بین دو كار مخیر ساخت.

«اما بعد یا حسین فقد بلغنی نزولك به كربلا و قد كتب الی امیرالمؤمنین یزید ان لا اتوسد الوثیر و لا اشبع من الخمیر الا الحقك باللطیف الخبیر او ترجع الی حكمی و حكم یزید معاویه.

یعنی بمن اطلاع رسید كه تو در سرزمین كربلا نزول كرد، امیرالمؤمنین یزید به من نوشت كه خوش نخوابم و غذای سیر نخورم مگر آنكه یا ترا بقتل برسانم و یا آنكه در برابر فرمان یزید و من تسلیم گردی».

زاده زیاد در این نامه ی شرمگین از حسین (ع) می خواهد در برابر


او و پیشوای پلیدش یزید، تسلیم گردد یا آنكه برای كشته گشتن آماده شود!!! اما فرزند پیغمبر آیا راهی جز راه دوم برمی گزیند؟ و آیا ممكن است زاده ی فضیلت دست بیعت و تسلیم به ناپاكترین و ننگین ترین افراد عصر خویش بدهد و با او سازش كند؟! نه، قطعا ممكن نیست.

حسین (ع) از همان ابتدا راه خود را انتخاب كرده بود- همان راه كه خود فرمود: كسی مثل من با فردی مانند یزید بیعت نخواهد كرد».

اكنون هم راه شرافتمندانه و سعادت آوری جز آن نمی شناسد، از این نظر هنگامی كه آن نامه ی شوم را خواند سخت خشمناك گردید و آنرا بسوئی افكند و فرمود:

«لا افلح قوم اشتروا مرضاة الملخوق بسخط الخالق».

یعنی رستگار نمی شود آن قومی كه رضای مخلوق را با غضب خداوند خریدار شد».

فرستاده ی عبیداللَّه گفت جواب این نامه چیست؟ حضرت فرمود:

«ما له عندی جواب لانه حقت علیه كلمة العذاب [2] .

یعنی من باین نامه پاسخ نمی دهم زیرا او مستحق عذاب و آتش است».


[1] ناسخ التواريخ حالات سيدالشهداء ج 2 صفحه ي 168 چاپ جديد.

[2] ناسخ التواريخ حالات سيدالشهداء ج 2 صفحه ي 178 چاپ جديد.